طبق روال هر پنجشنبه که خونه یکی برای شام جمع میشیم ، امشب خونه داییم بودیم ، چون کم حرفم و تقریبا اصلا حرف نمیزنم بخاطر همین برای من سخت و کسل کننده میگذره . وای از این عصرهای دلگیر بهار ، تابستون از اینم بدتره . چند روز پیش بالاخره بعد مدتها طلسم شکسته شد و تونستم یه کتونی سفید تقریبا نزدیک به همون مدلی که داشتم بخرم . قبلیه رو کلا دو بار بیشتر نپوشیدم پام رو میزنه . یه کتونی مشکی ، یه شلوار بگ مشکی بخرم تقریبا 70% کمد کپسولیم درست میشه . یه چند قلم جنس دیگه هم میمونه اونا رو هم تیکه تیکه میخرم انشالله . شاید کمد کپسولیم تکمیل بشه یکم امید به زندگیم برگرده . البته طول میکشه تا همه چیشو بخرم . امروز ویدیو " گوسفند نجس " مکس امینی رو که خودم چند روز پیش دیده بودم رو برای مامان گذاشتم اونم ببینه یکم حال و هواش عوض شه روحیه ش شاد شه . خدا خیرش بده واقعا .
بازدید : 13
شنبه 26 ارديبهشت 1404 زمان : 5:01
